هر شبی با دلی و صد زاری | منم و آب چشم و بیداری | |
بنماندست آب در جگرم | بس که چشمم کند گهرباری | |
دل تو از کجا و غم ز کجا؟ | تو چه دانی که چیست غمخواری؟ | |
آگه از حال من شوی آنگاه | که چو من یک شبی به روز آری |
هر شبی با دلی و صد زاری | منم و آب چشم و بیداری | |
بنماندست آب در جگرم | بس که چشمم کند گهرباری | |
دل تو از کجا و غم ز کجا؟ | تو چه دانی که چیست غمخواری؟ | |
آگه از حال من شوی آنگاه | که چو من یک شبی به روز آری |