چشم رضا و مرحمت بر همه باز میکنی | چون که به بخت ما رسد این همه ناز میکنی | |
ای که نیازمودهای صورت حال بیدلان | عشق حقیقتست اگر حمل مجاز میکنی | |
ای که نصیحتم کنی کز پی او دگر مرو | در نظر سبکتکین عیب ایاز میکنی | |
پیش نماز بگذرد سرو روان و گویدم | قبله اهل دل منم سهو نماز میکنی | |
دی به امید گفتمش داعی دولت توام | گفت دعا به خود بکن گر به نیاز میکنی | |
گفتم اگر لبت گزم میخورم و شکر مزم | گفت خوری اگر پزم قصه دراز میکنی | |
سعدی خویش خوانیم پس به جفا برانیم | سفره اگر نمینهی در به چه باز میکنی |