آخر نگاهی بازکن وقتی که بر ما بگذری
|
|
یا کبر منعت میکند کز دوستان یاد آوری
|
هرگز نبود اندر ختن بر صورتی چندین فتن
|
|
هرگز نباشد در چمن سروی بدین خوش منظری
|
صورتگر دیبای چین گو صورت رویش ببین
|
|
یا صورتی برکش چنین یا توبه کن صورتگری
|
ز ابروی زنگارین کمان گر پرده برداری عیان
|
|
تا قوس باشد در جهان دیگر نبیند مشتری
|
بالای سرو بوستان رویی ندارد دلستان
|
|
خورشید با رویی چنان مویی ندارد عنبری
|
تا نقش میبندد فلک کس را نبودست این نمک
|
|
ماهی ندانم یا ملک فرزند آدم یا پری
|
تا دل به مهرت دادهام در بحر فکر افتادهام
|
|
چون در نماز استادهام گویی به محرابم دری
|
دیگر نمیدانم طریق از دست رفتم چون غریق
|
|
آنک دهانت چون عقیق از بس که خونم میخوری
|
گر رفته باشم زین جهان بازآیدم رفته روان
|
|
گر همچنین دامن کشان بالای خاکم بگذری
|
از نعلش آتش میجهد نعلم در آتش مینهد
|
|
گر دیگری جان میدهد سعدی تو جان میپروری
|
هر کس که دعوی میکند کو با تو انسی میکند
|
|
در عهد موسی میکند آواز گاو سامری
|