- ۱ یا رب از دل مشرق نور هدایت کن مرا
- ۲ آنچنان کز رفتن گل خار میماند به جا
- ۳ بی قدر ساخت خود را، نخوت فزود ما را
- ۴ نداد عشق گریبان به دست کس ما را
- ۵ اگر به بندگی ارشاد میکنیم ترا
- ۶ یک بار بی خبر به شبستان من درآ
- ۷ دانستهام غرور خریدار خویش را
- ۸ نیستم بلبل که بر گلشن نظر باشد مرا
- ۹ سودا به کوه و دشت صلا میدهد مرا
- ۱۰ گر قابل ملال نیم، شاد کن مرا
- ۱۱ ساقی از رطل گرانسنگی سبکدل کن مرا
- ۱۲ دل ز هر نقش گشته ساده مرا
- ۱۳ نه دل ز عالم پر وحشت آرمیده مرا
- ۱۴ طاقت کجاست روی عرقناک دیده را؟
- ۱۵ چو دیگران نه به ظاهر بود عبادت ما
- ۱۶ هر که دولت یافت، شست از لوح خاطر نام ما
- ۱۷ عمری است حلقهی در میخانهایم ما
- ۱۸ یاد رخسار ترا در دل نهان داریم ما
- ۱۹ خجلت ز عشق پاک گهر میبریم ما
- ۲۰ خار در پیراهن فرزانه میریزیم ما