- ۱ به شاهی برو آفرین خواندند
- ۲ چو یک چند بگذشت بر شاه روز
- ۳ به شبگیر شاپور یل برنشست
- ۴ ز خاور چو خورشید بنمود تاج
- ۵ چنان بد که یک روز با تاج و گنج
- ۶ چنین تا برآمد برین چندگاه
- ۷ چو بر زد سر از برج شیر آفتاب
- ۸ ببود آن شب و خورد و گفت و شنید
- ۹ چو پالیزبان گفت و موبد شنید
- ۱۰ بسی برنیامد برین روزگار
- ۱۱ چو شب دامن روز اندر کشید
- ۱۲ عرضگاه و دیوان بیاراستند
- ۱۳ یکی مرد بود از نژاد سران
- ۱۴ برانوش چون پاسخ نامه دید
- ۱۵ ز شاهیش بگذشت پنجاه سال
- ۱۶ ز شاپور زانگونه شد روزگار