- ۲۱ ای آنکه جز طرب نه همی بینمت طلب
- ۲۲ این جهان خواب است، خواب، ای پور باب
- ۲۳ ای غریب آب غریبی ز تو بربود شباب
- ۲۴ ای باز کرده چشم و دل خفته را ز خواب،
- ۲۵ بر تو این خوردن و این رفتن و این خفتن و خاست
- ۲۶ هر که چون خر فتنهی خواب و خور است
- ۲۷ باز جهان تیز پر و خلق شکار است
- ۲۸ شاخ شجر دهر غم و مشغله بار است
- ۲۹ آنکه بنا کرد جهان زین چه خواست؟
- ۳۰ خرد چون به جان و تنم بنگریست
- ۳۱ از گردش گیتی گله روا نیست
- ۳۲ مر چرخ را ضرر نیست وز گردشش خبر نیست
- ۳۳ چون در جهان نگه نکنی چون است؟
- ۳۴ ای پسر ار عمر تو یک ساعت است
- ۳۵ هر که گوید که چرخ بیکار است
- ۳۶ آن بی تن و جان چیست کو روان است؟
- ۳۷ بلی، بیگمان این جهان چون گیاست
- ۳۸ جز جفا با اهل دانش مر فلک را کار نیست
- ۳۹ ای به خور مشغول دایم چون نبات
- ۴۰ این تخت سخت گنبد گردان سرای ماست