- ۲۱ رسیدن آن گل نودمیدهی چمن رعنایی و سرو تازه رسیدهی گلشن زیبایی به مرغزاری که پنجهی چنارش شاخ بیداد شکستی و آفتاب بلند پایه در سایه بیدش نشستی
- ۲۲ رسیدن رسولان قیصر به زمین بوس شاه مصر کشور و حرف ناامیدی شنیدن و پا از سر بزم خسروی کشیدن و مقدمهی جدال و آغاز قتال
- ۲۳ نامه جنون ناظر در کشتی و به طوق دیوانگی گردن نهادن
- ۲۴ خواب دیدن منظور را و زنجیر پاره ساختن وصیت جنون در بیان مصر انداختن
- ۲۵ رسیدن ناظر به کوهی که سنگ و شیشهی سپهر را شکستی و پلنگش در کمینگاه گردون نشستی
- ۲۶ گرمی شعلهی آفتاب در عالم فتادن و مرغ آبی از غایت گرما منقار از هم گشادن و رفتن شاهزاده از مصر به سبزهزاری که از لطف نسیم او روح مسیحا تازه گشتی و با فیض چشمهسارش خضر از آب زندگانی گذشتی
- ۲۷ رفتن شاهزاده منظور به شکار و باز را بر کبک انداختن و شام فراق ناظر را به صبح وصال مبدل ساختن
- ۲۸ آمدن ناظر و منظور به لشگرگاه اقبال و آگاهی شاه جهانپناه از صورت احوال و استقبال ایشان کردن و شرایط اعزاز بجای آوردن
- ۲۹ عروس خیال از حجلهی اندیشه برون آوردن و او را در نظر ناظران جلوه دادن در تعریف بزمگاه سرور و صفت دامادی منظور
- ۳۰ نشستن شاهزاده بر تخت شهریاری و بلند آوازه گشتن در خطبهی کامکاری و در اختصار قصه کوشیدن و لباس تمامی بر شاهد فسانه پوشیدن
- ۳۱ دایرهی پرگار سخن را از پرگار خانهی دو زبان ساختن و در میدانگاه خاتمهی بیان علم فراغت افراختن و خاتمه سخن را به مناجات مثنی کردن و نامهی کن و خامهی قدرت تمام نمودن رسالهی رسالت به نعمت مهر محمدی …