- ۲۱ کس نزد هرگز در غمخانهی اهل وفا
- ۲۲ سد حیف از محبت بیش از قیاس ما
- ۲۳ بسیار گرم پیش منه در هلاک ما
- ۲۴ از کاه ، کهربا بگریزد به بخت ما
- ۲۵ ای سرخ گشته از تو به خون روی زرد ما
- ۲۶ دلم را بود از آن پیمان گسل امید یاریها
- ۲۷ پاک ساز از غیر دل ، وز خود تهی شو چون حباب
- ۲۸ قصهی می خوردن شبها و گشت ماهتاب
- ۲۹ شد یار به اغیار دل آزار مصاحب
- ۳۰ گهی از مهر یاد عاشق شیدا کند یا رب
- ۳۱ مژدهی وصل توام ساخته بیتاب امشب
- ۳۲ ز شبهای دگر دارم تب غم بیشتر امشب
- ۳۳ کسی خود جان نبرد از شیوهی چشم فسون سازت
- ۳۴ این زمان یارب مه محمل نشین من کجاست
- ۳۵ یاد او کردم ز جان سد آه درد آلود خاست
- ۳۶ لطف پنهانی او در حق من بسیار است
- ۳۷ در ره پر خطر عشق بتان بیم سر است
- ۳۸ بازم از نو خم ابروی کسی در نظر است
- ۳۹ تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است
- ۴۰ خوش است بزم ولی پر ز خائن راز است