- ۵۶۱ ای شبت غالیه آسا و مهت غالیه پوش
- ۵۶۲ ای دو چشم خوش پر خواب تو درخوابی خوش
- ۵۶۳ ای حلقه زده افعی مشکین تو بر دوش
- ۵۶۴ سخنی گفتم و صد قول خطا کردم گوش
- ۵۶۵ چو جام لعل تو نوشم کجا بماند هوش
- ۵۶۶ ای دل مکن انکار و از این کار میندیش
- ۵۶۷ پرده از رخ بفکن ای خود پردهی رخسار خویش
- ۵۶۸ آورده ایم روی بسوی دیار خویش
- ۵۶۹ به شهریار بگوئید حال این درویش
- ۵۷۰ به بزمگاه صبوحی کنون بمجلس خاص
- ۵۷۱ بده آن راح روان بخش که در مجلس خاص
- ۵۷۲ بسوز سینه رسند اهل دل بذوق سماع
- ۵۷۳ بیار باده که وقت گلست و موسم باغ
- ۵۷۴ چون آتش خور شعله زد از شیشه شفاف
- ۵۷۵ شمیم باغ بهشتست با نسیم عراق
- ۵۷۶ ای برده عارضت به لطافت ز مه سبق
- ۵۷۷ چو حرفی بخوانی ز طومار عشق
- ۵۷۸ طفل بود در نظر پیر عشق
- ۵۷۹ باز برافراختیم رایت سلطان عشق
- ۵۸۰ سری بالعیس اصحابی ولی فی العیس معشوق