- ۷۶۱ زبان خامه نتواند حدیث دل بیان کردن
- ۷۶۲ سنبل سیه بر سمن مزن
- ۷۶۳ خط زنگاری نگر از سبزه بر گرد سمن
- ۷۶۴ ای ز سنبل بسته شادروان مشکین بر سمن
- ۷۶۵ خیز و در بحر عدم غوطه خور و ما را بین
- ۷۶۶ هر زمان آهنگ بیزاریش بین
- ۷۶۷ زهی خطی به خطا برده سوی خطهی چین
- ۷۶۸ ای شام زلفت بتخانهی چین
- ۷۶۹ تحیتی چو هوای ریاض خلد برین
- ۷۷۰ آن لب شیرین همچون جان شیرین
- ۷۷۱ کیست که گوید ببارگاه سلاطین
- ۷۷۲ هرکه شد با ساکنان عالم علوی قرین
- ۷۷۳ نسیم صبح کز بویش مشام جان شود مشکین
- ۷۷۴ سرو را گل یار نبود گر بود نبود چنین
- ۷۷۵ صید شیران میکند آهوی روبه باز او
- ۷۷۶ ترک من خاقان نگر در حلقه عشاق او
- ۷۷۷ آب آتش میرود زان لعل آتش فام او
- ۷۷۸ خوشا کشته برطرف میدان او
- ۷۷۹ به آفتاب جهانتاب سایه پرور تو
- ۷۸۰ ایکه چو موی شد تنم در هوس میان تو