ای زلف تو بند و دام عاشق | ای روی تو ناز و کام عاشق | |
در جستن تو بسی جهانها | بگذشته به زیر گام عاشق | |
بنمای جمال خویش و بفزای | در منزلت و مقام عاشق | |
وز شربت لطف خویش تر کن | آخر یک روز کام عاشق | |
وز بادهی وصل خویش پر کن | یک شب صنما تو جام عاشق | |
اکنون که همه جهان بدانست | از عشق تو ننگ و نام عاشق | |
بشنو جانا تو از سنایی | تا بگذارد پیام عاشق | |
بر عاشق اگر سلام نکنی | باری بشنو سلام عاشق |