بسی کردم گه و بیگه نظاره

چو شد پرنور جانت از علم شاید اگر قدت نباشد چون مناره
سخن جوید، نجوید عاقل از تو نه کفش دیم و نه دستار شاره
سخن باید که پیش آری خوش ایراک سخن خوشتر بسی از پیش پاره
سخن چون راست باشد گرچه تلخ است بود پر نفع و بر کردار یاره
به از نیکو سخن چیزی نیابی که زی دانا بری بر رسم پاره
سخن حجت گزارد نغز و زیبا که لفظ اوست منطق را گزاره
هزاران قول خوب و راست باریک ازو یابند چون تار هزاره