کو نبود آنکه دن پرستد هرگز | دن که پرستد مگر که جاهل و کودن؟ | |
گلشن عقل است مغز تو مکن، ای پور، | گلشن او را به دود خمر چو گلخن | |
معدن علم است دل چرا بنشاندی | جور و جفا را در این مبارک معدن؟ | |
چون نبود دلت نرم سود ندارد | با دل چون سنگ پیرهن خز ادکن | |
جهلت را دور کن زعقلت ازیراک | سور نباشد نکو به برزن شیون | |
بررس نیکو به شعر حکمت حجت | زانکه بلند و قوی است چون که قارن | |
خوب سخنهاش را به سوزن فکرت | بر دل و جان لطیف خویش بیاژن |