از صحبت خلق دل گسستم

از خاکم اگر بکند دیوت در سنگ بر غم تو برستم
تیغ حجت به روز روشن در حلق امام تو شکستم
مردیم چنانکه تو بخواهی، ای دیو، بهر کجا که هستم
دل در شکمش به تیر برهان هرچند نخواستی تو خستم
بیمار و شکسته‌دل شده‌ستند از قوت حجت درستم
هر سال یکی کتاب دعوت به اطراف جهان همی فرستم
تا داند خصم من که چون تو در دین نه ضعیف و خوار و سستم