در ستایش حضرت پیغمبر«ص»

به هر جا کفتاب آنجا نهد پای پس دیوار باشد سایه را جای
فتادی سایه‌اش گر بر سر خاک زمین سر برزدی از جیب افلاک
چو راه خدمتش نسپرد سایه در آن پستی که بودش ماند مایه
گرش سایه زمین بوسیدی از دور دویدی چون غلامان از پیش نور
به ذوق بزم قرب وحدت انجام بدانسان قالبی بودش سبک گام
که گرنه بر شکم می‌بست سنگش ندیدی کس به دیگر جا درنگش
تعالی الله چه قالب اصل جانها دوان درسایه‌ی لطفش روانها
زهی قالب نه قالب جان عالم نه تنها جان و بس جانان عالم
ز جسمش گوخرد اندازه بردار حدیث جان همان در پرده بگذار
که ترسم گر شود بی‌پرده آن راز نباشد کس حریف وهم غماز
در آن قالب کسی کاین جانش باشد به گردون برشدن آسانش باشد