من این کوشش که در تسخیر آن خودکام میکردم
|
|
اگر وحشی غزالی بود او را رام میکردم
|
درین مدت اگر اوقات من صرف ملک میشد
|
|
باو در بزمگاه عیش می در جام میکردم
|
رهم را منتهایی نیست زان رو دورم از مقصد
|
|
اگر میداشت پایانی منش یک گام میکردم
|
به کنج این قفس افتاده عاجز من همان مرغم
|
|
که تعلیم خلاص بستگان دام میکردم
|
به اندک صبر دیگر رفته بود این ناز بیموقع
|
|
غلط کردم چرا این صلح بی هنگام میکردم
|
پیامی کرد کز شرمندگی مردم که گفت اورا
|
|
شکایت گونهای کز بخت نافرجام میکردم
|
چه ننگ آمیز نامی بوده پیش یار این وحشی
|
|
بسی به بود ازین خود را اگر سگ نام میکردم
|