نوبتی صبح برآمد ببام
|
|
نوبت عشاق بگوی ای غلام
|
مرغ سحر در سخن آمد به ساز
|
|
ساز بر آواز خروسان بام
|
کوکبهی قافله سالار صبح
|
|
باز رسید این نفس از راه شام
|
خادم ایوان در خلوت ببند
|
|
در حرم خاص مده بار عام
|
ای صنم سیم زنخدان بیار
|
|
از قدح سیم می لعل فام
|
صوفی اگر صافی ازین خم خورد
|
|
رخت تصوف بفروشد تمام
|
حاجی اگر روی تو بیند مقیم
|
|
در حرم کعبه نسازد مقام
|
زمزم رندان سبو کش میست
|
|
بتکده و میکده بیت الحرام
|
نام جگر سوختگان چیست ننگ
|
|
ننگ غم اندوختگان چیست نام
|
آتش پروانهی پر سوخته
|
|
نیست بجز پختن سودای خام
|
خیز و چو خواجو بصبوحی بشوی
|
|
جامهی جان را بنم چشم جام
|