از می عشق تو مست افتادهام | بر درت چون خاک پست افتادهام | |
مستیم را نیست هشیاری پدید | کز نخستین روز مست افتادهام | |
در خرابات خراب عاشقی | عاشق و دردیپرست افتادهام | |
توبه من چون بود هرگز درست | کز ملامت در شکست افتادهام | |
نیستی من ز هستی من است | نیستم زیرا که هست افتادهام | |
میتپم چون ماهیی دانی چرا | زانکه از دریا به شست افتادهام | |
بی خودم کن ساقیا بگشای دست | زانکه در خود پای بست افتادهام | |
دست دور از روی چون ماهت که من | دورم از رویت ز دست افتادهام | |
این زمان عطار و یک نصفی شراب | کز زمان در نصف شست افتادهام |