ای خونبهای نافه چین خاک راه تو | خورشید سایه پرور طرف کلاه تو | |
نرگس کرشمه میبرد از حد برون خرام | ای من فدای شیوه چشم سیاه تو | |
خونم بخور که هیچ ملک با چنان جمال | از دل نیایدش که نویسد گناه تو | |
آرام و خواب خلق جهان را سبب تویی | زان شد کنار دیده و دل تکیه گاه تو | |
با هر ستارهای سر و کار است هر شبم | از حسرت فروغ رخ همچو ماه تو | |
یاران همنشین همه از هم جدا شدند | ماییم و آستانه دولت پناه تو | |
حافظ طمع مبر ز عنایت که عاقبت | آتش زند به خرمن غم دود آه تو |