من که باشم؟ در زیان افتادهای
|
|
از هوی اندر هوان افتادهای
|
بیخودی، رخ در بیابان کردهای
|
|
گمرهی، از کاروان افتادهای
|
ناکسی، از بخت دوری جستهای
|
|
مفلسی، از خان و مان افتادهای
|
گاه گویایی فضیحت گشتهای
|
|
وقت خاموشی زیان افتادهای
|
از بهشت اندر جهنم رفتهای
|
|
بر زمین از آسمان افتادهای
|
بر سر کوی سبکباران عشق
|
|
از گرانی رایگان افتادهای
|
گوهر خود را ز خس نشناخته
|
|
وز خسی در خاکدان افتادهای
|
دل ز غفلت بسته در جایی چنین
|
|
وانگه از جایی چنان افتادهای
|
روز سربازی عنان پیچیدهای
|
|
وقت مردی ناتوان افتادهای
|
همنشینان بر کنار بحر و من
|
|
از کنار اندر میان افتادهای
|
اوحدیوار از برای این و آن
|
|
در زبان این و آن افتادهای
|