تا ندانی ز جسم و جان مردن | پیش آن رخ کجا توان مردن؟ | |
عاشقی چیست؟ زنده بودن فاش | وآنگه از عشق او نهان مردن | |
از برون جهان نشاید مرد | در جهان باید از جهان مردن | |
هیچ دانی حیات باقی چیست؟ | پیش آن خاک آستان مردن | |
اهل یاریست، یار، در غم او | سهل کاریست هر زمان مردن | |
بوسهای زان دهن بخواهم خواست | که نشاید به رایگان مردن | |
اوحدی، دل به دیگری مسپار | تا نباید چو دیگران مردن |