- ۲۱ مهر مهر دلبری بر جان ماست
- ۲۲ چنین که حال من زار در خرابات است
- ۲۳ ندیدهام رخ خوب تو، روزکی چند است
- ۲۴ جانا، نظری، که دل فگار است
- ۲۵ دل، چو در دام عشق منظور است
- ۲۶ ساز طرب عشق که داند که چه ساز است؟
- ۲۷ در کوی خرابات، کسی را که نیاز است
- ۲۸ طرهی یار پریشان چه خوش است
- ۲۹ در سرم عشق تو سودایی خوش است
- ۳۰ رخ نگار مرا هر زمان دگر رنگ است
- ۳۱ شاد کن جان من، که غمگین است
- ۳۲ مشو، مشو، ز من خستهدل جدا ای دوست
- ۳۳ کی ببینم چهرهی زیبای دوست؟
- ۳۴ یک لحظه دیدن رخ جانانم آرزوست
- ۳۵ جز دیدن روی تو مرا رای دگر نیست
- ۳۶ هر دلی کو به عشق مایل نیست
- ۳۷ ساقی، ار جام می، دمادم نیست
- ۳۸ عشق سیمرغ است، کورا دام نیست
- ۳۹ دل، که دایم عشق میورزید رفت
- ۴۰ آه، به یکبارگی یار کم ما گرفت!