انجمن شهر ملای گلست | باده بیاور، که صلای گلست | |
نالهی مرغان سحرخوان به صبح | از سر عشقت، نه برای گلست | |
بر رخ خوبان جهان خط کشید | سبزه، که خاک کف پای گلست | |
باغ، که او خاک معنبر کند | سنبل او خواجه سرای گلست | |
پیرهن یوسف مصری، که شهر | پرصفت اوست، قبای گلست | |
سر به در دوست نهادند خلق | در همه سرها چو هوای گلست | |
اوحدی، اینها همه گفتی، ولی | با رخ آن ماه چه جای گلست؟ |