- ۱۸۱ سرو منی و ازدل بستان خودت خوانم
- ۱۸۲ ای گل صفت حسنت بر وجه حسن گویم
- ۱۸۳ دردیده چه کار آید این اشک چو بارانم
- ۱۸۴ تا سوختن عشق ز پروانه به دیدم
- ۱۸۵ صافی مده ای دوست که مادرد کشانیم
- ۱۸۶ عاشق شدم و محرم اینکار ندارم
- ۱۸۷ گمراه شدم ره سوی جانان ز که پرسم؟
- ۱۸۸ یارب غم آن سرو خرامان به که گویم ؟
- ۱۸۹ ببستی چشم من ز افسون زبان هم
- ۱۹۰ مرا دل ده که من سنگی ندارم
- ۱۹۱ ترا جان گفتم ای دلبر تو دانی
- ۱۹۲ شبی در کوی آن مه روی رفتم
- ۱۹۳ دل بیعشق را من دل نگویم
- ۱۹۴ ز عشقت بیقرارم با که گویم
- ۱۹۵ نمیداند مه نامهربانم
- ۱۹۶ امشب سوی دوست راه گیریم
- ۱۹۷ شب من سیه شد از غم مه من کجات جویم
- ۱۹۸ ذوق خرد نجویم کز غمکشان عشقم
- ۱۹۹ نی پای آنکه از سر کویت سفر کنم
- ۲۰۰ شبها که گرد کوی تو گردم به یک قدم