- ۱۶۱ گفتن پیغامبر صلی الله علیه و سلم مر زید را کی این سر را فاشتر ازین مگو و متابعت نگهدار
- ۱۶۲ رجوع به حکایت زید
- ۱۶۳ آتش افتادن در شهر بایام عمر رضی الله عنه
- ۱۶۴ خدو انداختن خصم در روی امیر الممنین علی کرم الله وجهه و انداختن امیرالممنین علی شمشیر از دست
- ۱۶۵ سال کردن آن کافر از علی کرم الله وجهه کی بر چون منی مظفر شدی شمشیر از دست چون انداختی
- ۱۶۶ جواب گفتن امیر الممنین کی سبب افکندن شمشیر از دست چه بوده است در آن حالت
- ۱۶۷ گفتن پیغامبر صلی الله علیه و سلم به گوش رکابدار امیر المومنین علی کرم الله وجهه کی کشتن علی بر دست تو خواهد بودن خبرت کردم
- ۱۶۸ تعجب کردن آدم علیهالسلام از ضلالت ابلیس لعین و عجب آوردن
- ۱۶۹ بازگشتن به حکایت علی کرم الله وجهه و مسامحت کردن او با خونی خویش
- ۱۷۰ افتادن رکابدار هر باری پیش امیر الممنین علی کرم الله وجهه کی ای امیر الممنین مرا بکش و ازین قضا برهان
- ۱۷۱ بیان آنک فتح طلبیدن مصطفی صلی الله علیه و سلم مکه را و غیر مکه را جهت دوستی ملک دنیا نبود چون فرموده است الدنیا جیفة بلک بامر بود
- ۱۷۲ گفتن امیر الممنین علی کرم الله وجهه با قرین خود کی چون خدو انداختی در روی من نفس من جنبید و اخلاص عمل نماند مانع کشتن تو آن شد