- ۲۰۱ از فلک در تاب بودم دی و دوش
- ۲۰۲ در عشق تو ای نگار خاموش
- ۲۰۳ دوش تا روز من از عشق تو بودم به خروش
- ۲۰۴ ز جزع و لعلت ای سیمین بناگوش
- ۲۰۵ چون نهی زلف تافته بر گوش
- ۲۰۶ ای جور گرفته مذهب و کیش
- ۲۰۷ آن کژدم زلف تو که زد بر دل من نیش
- ۲۰۸ ای زلف تو تکیه کرده بر گوش
- ۲۰۹ ای بس قدح درد که کردست دلم نوش
- ۲۱۰ تا به بستانم نشاندی بر بساط انبساط
- ۲۱۱ ای زلف تو بند و دام عاشق
- ۲۱۲ خویشتن داری کنید ای عاشقان با درد عشق
- ۲۱۳ تا دل من صید شد در دام عشق
- ۲۱۴ از حل و از حرام گذشتست کام عشق
- ۲۱۵ تا جهان باشد نخواهم در جهان هجران عشق
- ۲۱۶ من کیستم ای نگار چالاک
- ۲۱۷ ای بلبل وصل تو طربناک
- ۲۱۸ در زلف تو دادند نگارا خبر دل
- ۲۱۹ ای ساقی خیز و پر کن آن جام
- ۲۲۰ هر شب نماز شام بود شادیم تمام