- ۲۰۱ چیست آن لشکر فریشتگان
- ۲۰۲ جوانی شد، او را فراموش کن
- ۲۰۳ ای مر تورا گرفته بت خوش زبان زبون،
- ۲۰۴ از بهر چه، ای پیر هشیوار هنربین،
- ۲۰۵ فریاد به لااله الا هو
- ۲۰۶ چون فروماندی ز بد کردار خویش
- ۲۰۷ ایا گشته غره به مکر زمانه
- ۲۰۸ گرگ آمده است گرسنه و دشت پر بره
- ۲۰۹ دور باش ای خواجه زین بیمر گله
- ۲۱۰ ناید هگرز از این یله گو باره
- ۲۱۱ ای زود گرد گنبد بر رفته
- ۲۱۲ گشت جهان کودکی دوازده ساله
- ۲۱۳ بدخو جهان تو را ندهد دسته
- ۲۱۴ بسی کردم گه و بیگه نظاره
- ۲۱۵ ای خورده خوش و کرده فراوان فره
- ۲۱۶ به فرش و اسپ و استام و خزینه
- ۲۱۷ مکر جهان را پدید نیست کرانه
- ۲۱۸ داری سخنی خوب گوش یا نه؟
- ۲۱۹ بگسل رسن از بیفسار عامه
- ۲۲۰ جهان دامگاهی است بس پر چنه