- ۱۶۱ از من برمید غمگسارم
- ۱۶۲ من چو نادانان بر درد جوانی ننوم
- ۱۶۳ اگر بر تن خویش سالار و میرم
- ۱۶۴ گر تو ای چرخ گردان مادرم
- ۱۶۵ اگر با خرد جفت و اندر خوریم
- ۱۶۶ من دگرم یا دگر شدهاست جهانم
- ۱۶۷ از صحبت خلق دل گسستم
- ۱۶۸ دوش تا هنگام صبح از وقت شام
- ۱۶۹ ای دل و هوش و خرد داده به شیطان رجیم
- ۱۷۰ از دهر جفا پیشه زی که نالم؟
- ۱۷۱ شاید که حال و کار دگر سان کنم
- ۱۷۲ عقل چه آورد ز گردون پیام
- ۱۷۳ ای تن تیره اگر شریفی اگر دون
- ۱۷۴ ای ستمگر فلک ای خواهر آهرمن
- ۱۷۵ مر جان مرا روان مسکین
- ۱۷۶ ای شده مشغول به کار جهان
- ۱۷۷ سوار سخن را ضمیر است میدان
- ۱۷۸ بر جستن مراد دل ای مسکین
- ۱۷۹ ز من معزول شد سلطان شیطان
- ۱۸۰ حکمتی بشنو به فضل ای مستعین