تو می روی و به نظارهی تو چشم جهانی | بگو که آگهی از عاشقان دلشده یا نی | |
غلام پنجهی مرغول هندوانهی اویم | که هست هر خم مویی از و شکنجهی جانی |
□
بستان دعای سوختهای و ز لبش مرا | آلودهی کرشمهی دشنام او بگوی |
□
جو ری که می کنی تو مرا آن نمیکشد | این میکشد که پیش بد اندیش می کنی |