سالکان راه را محرم شدم
|
|
ساکنان قدس را همدم شدم
|
طارمی دیدم برون از شش جهت
|
|
خاک گشتم فرش آن طارم شدم
|
خون شدم جوشیده در رگهای عشق
|
|
در دو چشم عاشقانش نم شدم
|
گه چو عیسی جملگی گشتم زبان
|
|
گه دل خاموش چون مریم شدم
|
آنچ از عیسی و مریم یاوه شد
|
|
گر مرا باور کنی آن هم شدم
|
پیش نشترهای عشق لم یزل
|
|
زخم گشتم صد ره و مرهم شدم
|
هر قدم همراه عزرائیل بود
|
|
جان مبادم گر از او درهم شدم
|
رو به رو با مرگ کردم حربها
|
|
تا ز عین مرگ من خرم شدم
|
سست کردم تنگ هستی را تمام
|
|
تا که بر زین بقا محکم شدم
|
بانگ نای لم یزل بشنو ز من
|
|
گر چو پشت چنگ اندر خم شدم
|
رو نمود الله اعلم مر مرا
|
|
کشته الله و پس اعلم شدم
|
عید اکبر شمس تبریزی بود
|
|
عید را قربانی اعظم شدم
|