ای در غم تو به سوز و یارب | بگریسته آسمان همه شب | |
گر چرخ بگرید و بخندد | آن جذبه خاک باشد اغلب | |
از بس که بریخت اشک بر خاک | شد خاک ز اشک او مطیب | |
از گریه آسمان درآمد | صد باغ به خنده مذهب | |
من بودم و چرخ دوش گریان | او را و مرا یکیست مذهب | |
از گریه آسمان چه روید | گلها و بنفشه مرطب | |
وز گریه عاشقان چه روید | صد مهر درون آن شکرلب | |
آن چشم به گریه میفشارد | تا بفشارد نگار غبغب | |
این گریه ابر و خنده خاک | از بهر من و تو شد مرکب | |
وین گریه ما و خنده ما | از بهر نتیجه شد مرتب | |
خاموش کن و نظاره میکن | اندر طلب جهان و مطلب |