وصیت کردن آن شخص کی بعد از من او برد مال مرا از سه فرزند من کی کاهل‌ترست

از بخار آن بداند تیزهش دیگ شیرینی ز سکباج ترش
دست بر دیگ نوی چون زد فتی وقت بخریدن بدید اشکسته را
گفت دانم مرد را در حین ز پوز ور نگوید دانمش اندر سه روز
وآن دگر گفت ار بگوید دانمش ور نگوید در سخن پیچانمش
گفت اگر این مکر بشنیده بود لب ببندد در خموشی در رود