دعای پادشاه سعید علاء الدین کرپ ارسلان

داد جرعش به کوه و دریا قوت نام این در نشان آن یاقوت
پاس دار دو حکم در دو سرای ضابط حکم خلق و حکم خدای
می‌پذیرد ز فیض یزدان ساز می‌رساند به بندگانش باز
چون جهان زو گرفت پیروزی فرخی بادش از جهان روزی
همه روزش خجسته باد به فال پادشاهیش را مباد زوال
نظم اولاد او به سعد نجوم در بدر باد تا ابد منظوم
از فروغ دو صبح زیبا چهر باد روشن چو آفتاب سپهر
دو ملک زاده بلند سریر این جهان‌جوی و آن ولایت‌گیر
این فریدون صفت به دانش ورای وان به کیخسروی رکیب گشای
نقش این بر طراز افسروگاه نصرت‌الدین ملک محمد شاه
نام آن بر فلک ز راه رصد گشته من بعدی اسمه احمد
دایم این را ز نصرتست کلید وان ز فتح فلک شدست پدید
نصرت این را به تربیت کاری فلک آنرا به تقویت داری
این ز نصرت زده سه پایه بخت فلک آنرا چهار پایه تخت
چشم شه زیر چرخ مینائی باد روشن بدین دو بینائی
دور ملکش بدین دو قطب جلال منتظم باد بر جنوب و شمال
دولتش صید و صید فربه باد روزش از روز و شب به باد
باد محجوبه نقاب شبش نور صبح محمدی نسبش
این چو آبادی چرخ باد بجود وان شده ختم امهات وجود
نام این خضر جاودانی باد حکم آن آب زندگانی باد