حکایت

کتاب از دست دادن سست راییست که اغلب خوی مردم بیوفاییست
گرو بستان نه پایندان و سوگند که پایندان نباشد همچو پابند

الا تا ننگری در روی نیکو که آن جسمست و جانش خوی نیکو
اگر شخص آدمی بودمی به دیدار همین ترکیب دارد نقش دیوار

جوان سخت رو در راه باید که با پیران بی‌قوت بپاید
چه نیکو گفت در پای شتر مور که ای فربه مکن بر لاغران زور