چون عیش گدایان به جهان سلطنتی نیست
|
|
مجموعتر از ملک رضا مملکتی نیست
|
گر منزلتی هست کسی را مگر آنست
|
|
کاندر نظر هیچکسش منزلتی نیست
|
هرکس صفتی دارد و رنگی و نشانی
|
|
تو ترک صفت کن که ازین به صفتی نیست
|
پوشیده کسی بینی فردای قیامت
|
|
کامروز برهنست و برو عاریتی نیست
|
آنکس که درو معرفتی هست کدامست؟
|
|
آنست که با هیچکسش معرفتی نیست
|
سنگی و گیاهی که در آن خاصیتی هست
|
|
از آدمیی به که درو منفعتی نیست
|
درویش تو در مصلحت خویش ندانی
|
|
خوشباش اگرت نیست که بیمصلحتی نیست
|
آن دوست نباشد که شکایت کند از دوست
|
|
بر خون که دلارام بریزد دیتی نیست
|
راه ادب اینست که سعدی به تو آموخت
|
|
گر گوش بداری به ازین تربیتی نیست
|